اولین دیدارمان یادت هست...روزی که مرا بسویت خواندی
من آن روزها در جنگل عشق سرگردان بودم...که تو آمدی...با گلدسته ای...از ستاره
صدایم کردی...با نسیم عطر یاس...
در آغوشم کشاندی...با اشک خاطره...
اما عاقبت روزی فراموشم کردی...
چه زود مرا از خود راندی...
من بی تو نمیمیرم ...اما از یادت محو خواهم شد...
مدتی که گذشت... تو هم نیز فراموشم خواهی شد...
اما دنیا فراموش نمیکند...که تو چه بی وفا بودی...
تو نمیدانی...من هنوز با نگاهت خاطره میبافم...
|